دخترآتلانتیس

ساخت وبلاگ
باید به کافه بروم برای خودم نسکافه ای سفارش بدهموقتم را با نوشتن با صندلی خالیت پر کنم...قلبم را بگذارم در کافه جای تو بماندبرگردم به خانه وقت خواب است ،شاید برگشته باشی به خوابم!     _____   سونیا ط دخترآتلانتیس...ادامه مطلب
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : estgah8 بازدید : 41 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 2:03

می چرخانم تنم را

 

به دیواره های تنت

دلم گیر می کند

میان رحم ات

وسط جنینی مانده از...

 

 

 

_____

 

سونیاطیبی

تیر ماه ۹۱

دخترآتلانتیس...
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : estgah8 بازدید : 40 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 2:03

   خیال کردی پروانه ام؟! نه ، کرم ابریشمم  که دور خودم  پیله می بافم .
+ نوشته شده در  جمعه ۲۵ شهریور ۱۳۹۰ساعت 16:6  توسط سونیا طیبی  | 
دخترآتلانتیس...
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : estgah8 بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26

 

 اگر باغبان می شدم

دستانم

زنان و مردان بسیاری را

بارور می کرد.

+ نوشته شده در  سه شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۰ساعت 8:52  توسط سونیا طیبی  | 
دخترآتلانتیس...
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : باغبان, نویسنده : estgah8 بازدید : 39 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26

 

بگذار آدم ها بازی شان را تمام بکنند

بروند

مجسمه .

دخترآتلانتیس...
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : estgah8 بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26

دلم می خواست کنجی از لبانت مال من بود!وقتی می رفتی ،برایم شعر می خواندآوازی برای زندگی برای...رفیق خیابانم می شدمرا می خندانددر تمامی فصل ها.اما رفتی ،زود گذر من!روزهاست ،بی یک ،لبخند ساده خیابان را طی می کنم. + نوشته شده در  چهارشنبه ۶ مهر ۱۳۹۰ساعت 20:16  توسط سونیا طیبی  |  دخترآتلانتیس...ادامه مطلب
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : estgah8 بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26

گیر افتاده ام در تنهایی وترس

جز حرف با تو ،

راه چاره ای ندارم

مرگ!

دخترآتلانتیس...
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : estgah8 بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26

نه کسی سراغم را می گیرد

نه من سراغ کسی را

مرده ام در روزهایی

که با درد صبح می شود

شب می شود

و تمام می شود سالی،

و سالی دیگر

با درد.

                                  ۲۹/۱۲/۱۳۹۰ ساعت ۲۱:۰۰

                                             گچساران

 

+ نوشته شده در  دوشنبه ۷ فروردین ۱۳۹۱ساعت 9:36  توسط سونیا طیبی  | 
دخترآتلانتیس...
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : تقدیم,دوستی, نویسنده : estgah8 بازدید : 46 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26

  اما انسان ها انسانند و دوره هایی از افسردگی و بغض در آن ها اجتناب ناپذیر است.گروتفسکی
+ نوشته شده در  پنجشنبه ۶ تیر ۱۳۹۲ساعت 10:25  توسط سونیا طیبی  | 
دخترآتلانتیس...
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : یادداشت, نویسنده : estgah8 بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26

  جهان در تلاطم رقصیدن بودو من بی هوش و ملتهب رازی می شدم در اقیانوس ، شگفت آمیزی از ظلم و آزادی دستی درمن لبریزدستی درمن سرریزدر خاکستر خیز برمی داشتم افسانه ای لغزنده درتن ِ آبِ ویران و سرگردان دختر آتلانتیس نامم بودکهن راز خفتهگیسوانم شوری در اقیانوس گریان بودو طنین نامم درد بود بازمانده ای در رویای زمان. ---------------- سونیا طیبی برچسب‌ها: سونیا_طیبی, دختر_آتلانتیس, شعر_معاصر + نوش دخترآتلانتیس...ادامه مطلب
ما را در سایت دخترآتلانتیس دنبال می کنید

برچسب : دخترآتلانتیس, نویسنده : estgah8 بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 18:26